گوشیم نیس!

سریع به سمت شرکت دویدم

خانم چو کلیدهارو امروز به من داده بود تا درو ببندم

کلیدارو در آوردم

تا خواستم درو باز کنم دیدم که در بازه ولی من یادم بود که درو بستم هر چقدرم کار داشته باشم باز باید درو ببندم

یکم ترسیدم

ولی سریع خودمو جمع کردم و رفتم سراغ گوشیم

به اطراف نگاه کردم

نه میز کارم نه روی زمین حتی داخل سطل اشغالو گشتم ولی نبود

*پیام بازرگانی*

*حلوای عقااب با طعمی جدید و ظریییف😍😎

برای ارسال این حلوا شماره ۱ را به

۰۹۱۴۵۶۸۲۹۷۵۲

بفرستید~~

ادامه

فردا که شد صبح رفتم پیش میونگ(دوست صمیمی)

همچی رو بهش گفتم

میونگ با یه لحن تمسخرآمیز گفت:حیحی من که گوشی دارممم

+😐میوووونگگ واقعا الان اخه!

-باشه بابا بی جنبه...حالا واقعا چیزی پیدا نکردی

+اگه پیدا کرده بودم به کرمایی ته تو میریزی حرص نمیخوردم

-باشه بابا اه یه شوخی بود

+من باید برم

-کجااااا تازه اومدی

+داداش بیکار نیستم که

-باشه بابا اه نخواستیم گم شو

بعد دوباره گوشیشو برداشت و غرق شد داخلش


حس میکنم خیلی چرته😄😃

خو دیگه یه پست خفن میزارم میرم