انیووونگ
ممنون واقعا خیلی صبر کردید😂
بزنییید بریم
بپر ادامه مطل....چی میگم الان ادامه مطلبی دیگه!'😑
نسخه اصلی به دردم نمیخورد برای همین نسخه ترجمه شده را برداشتم.
پدر و مادر شدیدا معتقد بودند که هیچ چیزی بدتر از جادوی سیاه نیست برای همین تمام صفحه های این کتاب را که راجب جادوی سیاه بود پاره کرده بودند.
کمی صفحه جا به جا کردم و متوجه یه صفحه با عنوان[خروج از دنیای اصلی] توجهم را به خود جلب کرد.
خروج از دنیای اصلی
دنیای اصلی دنیایی است که ما به صورت موقت در آن زندگی میکنیم
اما بعضی از انسان ها قبل مرگ وارد دنیای زیرین میشوند
دنیایی که در عادی به نظر میرسد ولی با گذشت زمان اتفاق های عجیبی می افتد
مردم قبل ورود به این دنیا ترس هایشان را مثل خواب میبینند(مثلا هوارد یه مرد دیده بود که آریکا نمیتونست ببینه یا اریکا مرگ خانوادش رو دیده بود)
و وقتی از این خواب بلند میشن....
ادامه ی این صفحه پاره شده بود
ارام با خود زمزمه کردم:《یعنی..هواردم الان داخل دنیای زیرینه؟》
صدایی دوباره درون گوشم زمزمه کرد:《داری میفهمی انسان》
ادامه در ساعت 17:30گذاشته میشود